دیموم

لغت نامه دهخدا

دیموم. [ دَ ] ( ع اِ ) بمعنای دیمومة. بیابان فراخ بی آب. ( از منتهی الارب ). بیابان پهناور و بیابان که در آن آب نباشد. ( از اقرب الموارد ذیل ماده دم م ).

فرهنگ فارسی

بمعنای دیمومه بیابان فراخ بی آب .

پیشنهاد کاربران

بپرس