دیسیدن

پیشنهاد کاربران

دیس واژه کهن پارسی است و برابر واژه تازی ( =عربی ) شکل است.
دیس نیز پسوندی است که باز هم برابر همین "شکل" است.
برای نمونه:
تندیس=تن - دیس که می شود تن شکل، چیزی که شکل و دیس تن را داشته باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

ویکی پدیا پسوند دیس را "پسوند همانندی" خوانده است، همانگونه که گفنیم، پسوند دیس برابر "شکل" است، پس برابر واژه ای که پسوند دیس داشته باشد به این شیوه است:
. . . . . . دیس/شکل
برپایه این، نمی توان همیشه همانندی را برای پسوند دیس گرفت، چرا که اگر جای آن نقطه چین ها یک صفت بیاید، دیگر ما با همانندی سر و کار نداریم! برای نمونه زیبادیس که می شود زیبا شکل. اگر به شیوه ویکی پدیا پیش برویم، این واژه می شود "همانند زیبا" که درست نیست!
ویکی پدیا همیشه درست نمی گوید!
این واژگان با دیس پیوند دار ( =مرتبط ) هستند و بهتر است برابر آنها را بدانید: ( رو به روی واژگان، گزاره ها یا واژگانی نوشته شده است که بیگانه هستند و این واژگان ساخته شده با دیس، جایگزین پارسی آنها به شمار می آیند )
دیسیدن=شکل دادن، دیس دادن
دیسه=دیس، شکل، طرح
دیسش=شکل گرفتن، دیس گرفتن
ترادیسش=تبدیل، تبدیل شکل
بدیس=شکل بده، دیس بده
دیسنده=شکل دهنده، دیس دهنده
دیسیده=شکل گرفته، دیس داده شده
دیساک=چیزی که باید به آن شکل داد
پیرادیس=دورِ شکل، محیط
دژدیس=چیزی که بد شکل باشد، چیزی که شکل نامناسبی داشته باشد
دگردیسش=تغییر یافتن شکل
دگر دیسیدن=تغییر دادن شکل
رهنمایی:
دیس - اک
اک در پارسی پسوندی است که در خوراک و پوشاک و. . . . دیده می شود. برای اینکه برابر این گونه واژه ها را بیابیم، باید نخست بن واژه آنها را بیابیم. برای نمونه خوراک می شود خوردن، پوشاک می شود پوشیدن و دیساک می شود دیسیدن. خوراک چیزی است که می خورند یا همان خوردنی، پوشاک چیزی است که می پوشند یا پوشیدنی، پس دیساک چیزی است که باید به آن شکل ( دیس ) داده شود. کاربرد این واژه خیلی کم است ولی ارزشش را دارد که واژه ای بیگانه را از میان برد.
دیگر واژه ها از گرد هم آمدن پسوند ها و پیشوند ها هستند و نیاز به گستردن ( =توضیح دادن ) ندارند.

شکل دادن و ساختن
شکل گرفتن، فرم گرفتن

بپرس