دیزی

/dizi/

معنی انگلیسی:
kind of small earthen pot, pipkin, casserole

لغت نامه دهخدا

دیزی. ( اِ ) ظرف طعام پزی کوچک گلین و یا مسین. ( ناظم الاطباء ). قسمی دیگ سفالین که در آن بیشتر گوشت و گاه آش پزند. دیگ از گل پخته. تی یَرَه. ( درتداول مردم قزوین ). ( یادداشت مرحوم دهخدا ). پی تی.
- امثال :
پسر خاله یا پسر عموی دسته دیزی کسی ؛ بمزاح آنکه بدو هیچ نسبتی ندارد، خویشی بسیار دور با اوداشتن
در دیزی باز است حیای گربه کجا رفته است ؛ پیش خود حساب باید برد.
دیزی از کار در آمده است ؛ مجرب است.
دیزی پشت سر کسی شکستن ؛ آرزوی بازنگشتن او را داشتن.
- آب دیزی را زیاد کردن ؛ چیزی بر ماحضر افزودن.
- دیزی بازاری ؛ آبگوشتی در ظروف سفالین خرد پخته که طبقه کم بضاعت از دیزی پزی خریدندی. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
- دیزی سنگی ؛ دیزی که از سنگ سازند و آن در مشهد متداول است و از سنگهای مخصوصی سازند. هرکاره.

دیزی. ( اِخ ) دهی است از دهستان اشیان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان است. با 2888 تن سکنه. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ظرف سفالی یا سنگی که در آن معمولا آبگوشت پزند .

فرهنگ معین

(اِمر. ) ظرف سفالین یا سنگی که در آن معمولاً آبگوشت پزند.

فرهنگ عمید

ظرف سفالی یا سنگی استوانه شکل که در آن آبگوشت طبخ می کنند.

دانشنامه عمومی

دیزی (ترانه). «دیزی» ( به انگلیسی: Dizzy، به معنای گیج، سرگشته یا حیران ) نام یک تک آهنگ از تامی رو است که در سال ۱۹۶۹ در سطح جهانی گل کرد. این ترانه به صدر فهرست ۱۰۰ آهنگ داغ بیلبورد رسیده بود. [ ۲]
عکس دیزی (ترانه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

cruse (اسم)
کوزه، دیزی، دیگ سفالی

پیشنهاد کاربران

در زبان و لهجه و فرهنگ تات های خراسان شمالی دیز یعنی میزان یعنی همه چی رو ردیف و روال و درست بودن یعنی مناسب یعنی همه جوره تنظیم.
دیز و دیزی یک کهن واژه و یک کلیدواژه قدیمی است. رد این کلمه رو در زبان انگلیسی هم میشه یافت مثل کلمه دیزاین که به مفهوم طراحی ترجمه شده است. مثلاً چراغ قوه رو وقتی به سمتی که نیاز باشه تمرکز بیشتری باشه به طرف گفته می شود دیز بنداز.
...
[مشاهده متن کامل]

یا وقتی غذا همه چیش روبرا باشه گفته می شود همه چیش دیزه.
بازی دوز هم وقتی سه تا مهره باهم ردیف می شوند اصطلاحاً می گن دوز شد.
شبدیز هم اینجا یعنی هم ردیف رنگ شب شدن یعنی مانند شب یعنی اسب مشکی.
دست ؛ این کلیدواژه ی حکیمانه از اون دست کلماتی است که پیشوند بسیاری از کلمات دیگر است.
و در ابعاد و زوایای مختلف معنا و مفهوم ایجاد می کند و دارای کاربری های مختلف در جایگاه های کاربردی مختلف می باشد.
کلمات هم خانواده و هم ریشه با کلمه ی دوست عبارتند از ؛
( دست دوست است تِست تُست تِز دوز دیزاین دیزی اندازه دزد )
از یک زاویه معنا و مفهوم اصلی ساختمان کلمه ی دست از است و هست و هستی آفرینی شکل گرفته است.
در واقع دست به عنوان عضوی از اعضای بدن نمادی از هستی آفرینی و خلاقیت و درک نمودن و فهمیدن و طرح و نقشه می باشد که هر تِز و طرحی را می توان با این عضو به منسه ی ظهور رساند و خلق کرد.
برای اینکه معنا و مفهوم این کلمه را از صندوقچه ی این کلمه بیرون بکشیم افزونه ی حرف ( د ) در ابتدای این کلمه از زاویه ی قانون و قواعد ایجاد کلمات و نزدیکی محل صدور آوای بعضی از حروف به همدیگر از ابزارهای کلامی قرار گرفته در دهان قابل تبدیل به حرف ( ت ) می باشد.
یعنی دست عضوی از اعضای بدن است که برای تِست کردن برای تُست شدن یعنی پخته شدن و فهمیدن برای دیزاین کردن و دیز کردن دارای کاربرد می باشد.
یعنی در فلسفه ی دوستی و رفاقت و دوست داشتن بر مبنای تِست شدن و تِست کردن است که دوستی و دوست شدن ایجاد می گردد.
این مطلب همیشه در سخنان عرفای ما هست که اگر خداوند بنده ای را دوست داشته باشد و ببیند او هم خدا را دوست دارد و برای اینکه ببیند بنده اش چقدر و تا کجا در پای کار دوستی برقرار است او را امتحان می کند.
و از یک زاویه ی دیگر مفهومی که کلمه ی دست ایجاد می کند مرتبط با کلمه ی دیزاین و دوز کردن به معنی طراحی و میزان کردن می باشد که در این رابطه کلمه ی دستگاه که واحد شمارش بسیاری از ماشین آلات در صنایع و ساختمان ها می باشد از مفهوم دیزاین و دوز شدن به معنی طراحی و تنظیم و میزان نمودن دارای بار معنایی می باشد.
کلمه ی دوز که در بازی دوز در قدیم الایام خیلی رایج بود وقتی سه تا مهره باهم در یک ردیف قرار می گرفت اصطلاح دوز شدن به کار برده می شد.
همچنین در شغل خیاطی این کلمه در اصطلاح دوخت و دوز مفهوم دیزاین و طراحی یک کلمه ی رایجی می باشد. به گونه ای که حتی کلمه ی اندازه نیز از کلمه ی دوز و دیزاین و دست منشعب شده است. یعنی دوخت و دوز به معنی دوز شدن دو سر پارچه به همدیگر.
به عنوان مثال در دیزاین داخلی منازل طوری هست که رنگ پرده و مبل و فرش باید به گونه ای باشد که رنگ بندی آنها دیز هم باشند و تناسب رنگ ها رعایت شده باشد.
کلمه و اصطلاح تِز دادن نیز منشعب از کلمه ی دست و دوز و دیز و دیزاین به معنی طرحی را ارائه دادن دارای مفهوم می باشد.
در فرهنگ و زبان و لهجه ی تات های خراسان شمالی نیز کلمه ی دیز یعنی میزان یعنی همه چی رو ردیف و روال و درست بودن یعنی مناسب یعنی همه جوره تنظیم. دیز و دیزی یک کهن واژه و یک کلیدواژه قدیمی است. رد این کلمه رو در زبان انگلیسی هم میشه یافت مثل کلمه دیزاین که به مفهوم طراحی ترجمه شده است. مثلاً چراغ قوه رو وقتی به سمتی که نیاز باشه تمرکز بیشتری باشه به طرف می گویند دیز بنداز. در غذای دیزی نیز وقتی غذا همه چیش روبرا باشه و خوب تُست شده باشد یا پخته شده باشد اصطلاحاً گفته می شود همه چیش دیزه. شبدیز هم که نامی برای اسب در فرهنگ ایرانی ها می باشد به طرح رنگ بدن اسب که مانند طرح رنگ شب باشد گفته می شود یعنی هم ردیف رنگ شب شدن یعنی مانند شب یعنی اسب مشکی.
حتی کلمه ی دزد نیز مرتبط با کلمه ی دست و دیزاین به معنی طراح و نقشه کش که با یک نقشه قبلی این عمل دزدی را انجام می دهد.

ظرف آبگوشت
ظرف دیزی
Dizi Pot
دیزی از فعل دوزماق تورکی ( کنار هم قرار دادن ظرفهای آبگوشت. کنار هم قرار دادن قسمتهای یک فیلم بصورت سریال. قرار هم قرار دادن دانه های تسبیح ) است. و به صورت غلط مصطلح به ظرف آبگوشت. و غذای آبگوشت گفته می شود.
دیزی : تحریف کلمه دیگی و به معنای دیگ کوچک بوده دیگ در زبان انگلیسی دیش و در زبان فرانسوی دیس تلفظ شده همچنین کلمه تاس فارسی نیز با کلمه دیس فرانسوی از یک ریشه می باشد.
هوالعلیم
دیزی : ظرف سنگی یا فلزی یا سفالیِ مخصوص پختن آبگوشت.
همچنین به آبگوشتی که در دیزی پخته شود نیز دیزی میگویند. . .