دیرینگی

/dirinegi/

مترادف دیرینگی: پایندگی، جاودانی، قدمت

متضاد دیرینگی: تازگی

معنی انگلیسی:
inveteracy, seniority, long service

لغت نامه دهخدا

دیرینگی. [ ن َ / ن ِ ] ( حامص ) قدمت. قدم. ( منتهی الارب ). مقابل نوی. عتاقت. دیرینه بودن. ( یادداشت مؤلف ). || ( اصطلاح اداری ) این کلمه بجای سابقه خدمت پذیرفته شده است. ( لغات فرهنگستان ).

فرهنگ فارسی

۱ - دیرینه بودن . ۲ - ( اسم ) سابقه خدمت اداری مدت زمانی که از آغاز اشتغال بخدمت یک کارمند سپری شده سابقه .

فرهنگ عمید

۱. دیرینه بودن.
۲. کهنگی، قدمت.

جدول کلمات

ازل

پیشنهاد کاربران

باستانی
پیشینگی
ازلیت
قدمت
کهنگی
کهنگی/پیشینه/قدمت

بپرس