دیرینه روز

فرهنگ عمید

آن که عمر بسیار کرده، پیر فرتوت کهن سال، دیرینه زاد، دیرینه سال، دیرسال، دیرساله.

پیشنهاد کاربران

چو دیرینه روزی سرآورد عهد
جوان دولتی سر برآرد ز مهد
دیرینه روز ؛ سالخورده. مسن :
چنین گفت ای پیر دیرینه روز
چو پیران نمی بینمت صدق و سوز.
سعدی ( بوستان ) .

بپرس