دیرگاهی. ( ص نسبی مرکب ، ق مرکب ) مدتی مدید. منسوب به دیرگاه. مدتی طویل. مقابل زودگذار. ( یادداشت مؤلف ) : به کوه اندرون مانده دیرگاهی به سنگ اندرون زاده باستانی.فرخی. || قدیم. دیرینه :بگفت این و پس هر دو برخاستندغم دیرگاهی ز دل کاستند.فردوسی.