دیرنورد

لغت نامه دهخدا

دیرنورد. [ ن َ وَ ] ( نف مرکب ) که دیر طی شود. که دیرپایان یابد. || طولانی. دراز :
هر مرادی که دیر یابد مرد
مژده باشدبعمر دیرنورد.
نظامی.

پیشنهاد کاربران

دیر پا
طولانی
ماندگار
هر مرادی که دیر یابد مَرد
مژده باشد به عمر دیر نورد
✏ �نظامی�