دیربرخورد

لغت نامه دهخدا

دیربرخورد. [ ب َ خوَرْ / خُرْ ] ( ص مرکب ) دیریاب. دیرانتقال. کندذهن. دیرفهم. بلید. ( یادداشت مؤلف ).

پیشنهاد کاربران