دیران

لغت نامه دهخدا

دیران. ( ع اِ ) ج ِ دیر. ( تاج العروس ) ( دهار ) || ج ِ دار. ( منتهی الارب ). رجوع به «دیر» و «دار» شود.

دیران. ( اِخ ) نام محلی است در اطراف دمشق. ( الموشح ص 116 ).

فرهنگ فارسی

جمع دیر . جمع دار .

پیشنهاد کاربران

بپرس