دیر کردن


معنی انگلیسی:
tarry, to be late, delay

لغت نامه دهخدا

دیر کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تأخیر کردن. اِبطاء. مقابل شتاب کردن ( در رفتن بجایی ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) تاخیر کردن ( ار رفتن بجایی )

مترادف ها

laten (فعل)
دیر شدن، دیر کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس