دیر هنگام

/dirhengAm/

لغت نامه دهخدا

دیرهنگام. [ هَِ ] ( ق مرکب ، اِ مرکب ) نه بوقت. دیروقت.

فرهنگ فارسی

نه بوقت . دیر وقت .

پیشنهاد کاربران

Late
◀️ Pop's late admission of failure in the field of people's religion : اعتراف دیرهنگام پاپ به شکست در عرصه دیانت مردم

بپرس