دیر مغان


برابر پارسی: آتشگاه

پیشنهاد کاربران

دیر مغان ؛ جایگاه عبادت موبدان زرتشتی. آتشکده. توسعاً بمناسبت اجرای بعضی مراسم میکده :
گر پرده براندازی در دیر مغان آیی
از حبل متین بینی زنار که من دارم.
خاقانی.
از آن به دیر مغانم عزیز میدارند
...
[مشاهده متن کامل]

که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست.
حافظ.
که ازدور گردون بجان آمدم
روان سوی دیر مغان آمدم.
حافظ ( دیوان چ خلخالی ص 69 ساقی نامه ) .
بیاساقی از کنج دیر مغان
مشو دور کانجاست گنج روان.
حافظ ( دیوان چ خلخالی ص 68 ساقی نامه ) .
در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست
مست از می ومیخواران از نرگس مستش مست.
حافظ.
ای گدای خانقه باز آکه در دیر مغان
میدهند آبی و دلها را توانگر میکنند.
حافظ.

همون آتشکده زرتشتیان
بهتره دیگه کیه که نمیدونه روگمراااانکنیم معمنون
دیر مغان یعنی جهان هستی
اصطلاحا غنا یا همان غرق شدن در میخانه که انسان را از وجودیت اصلی به لبریز شدن وا میدارد همان و درعالمی از احساس و معانی غیر قابل توصیف می کشاند
دیر مغان: خانقاه
از آن بدیر مغانم عزیز میدارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست ( حافظ )
معنی "از" بدین سبب و علت. حرف اضافه است
اصطلاحاً میکده

آتشکده زرتشتیان

بپرس