دیر روی

لغت نامه دهخدا

دیرروی. ( نف مرکب ) دیررو. دیر روینده. آن تخم که دیر از خاک سرزند. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

دیر رو . دیر روینده . آن تخم که دیر از خاک سر زند .

پیشنهاد کاربران

بپرس