دیر دیدن

لغت نامه دهخدا

دیر دیدن. [ دی دی دَ ] ( مص مرکب ) دور دیدن. بعید دیدن :
بلندیش بینا همی دیر دید
سر کوه چون تیغ شمشیر دید.
فردوسی.

فرهنگ فارسی

دور دیدن . بعید دیدن .

پیشنهاد کاربران

بپرس