دیکشنری
مترجم
بپرس
دیر داشت
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
دیرداشت. ( مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) تأخیر. تعویق : مماطله ، مَطْل ؛ دیرداشت وام. ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
تاخیر . تعویق .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها