دیده نشدنی

مترادف ها

imperceptible (صفت)
جزئی، تدریجی، غیر محسوس، درک نکردنی، غیر قابل مشاهده، دیده نشدنی، نفهمیدنی

فارسی به عربی

لایدرک

پیشنهاد کاربران

بپرس