دیدن کردن

پیشنهاد کاربران

دیدن کردن ؛ تماشا کردن :
فغان که غمزه بی باک او نداد امان
که آن دو نرگس بیمار را کنم دیدن.
مخلص کاشی.
دیدن کردن : بازدید کردن
دیدن کردن: [عامیانه، اصطلاح] عیادت کردن، زیارت کردن، ملاقات کردن.

بپرس