( دیدار آمدن ) دیدار آمدن. [ م َ دَ ] ( مص مرکب ) پدیدار گشتن رخ نمودن. ( یادداشت مؤلف ) : آب این بباید گرفتن و در خمی کردن تا چه دیدار آید. ( نوروزنامه ).