دیدار افتادن. [ اُ دَ ] ( مص مرکب ) نظر و رای حاصل شدن. || ملاقات دست دادن. || مشاهده شدن : اگر دستوری باشد بنده بمقدار دانش خویش و آنچه دیدار افتاده است وی را و داند باز گوید. ( تاریخ بیهقی ص 398 ).