دید و شناخت. [ دی دُ ش ِ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) دیدار و دوستی. ملاقات و آشنایی : دریغ صحبت دیرین و حق دید و شناخت که سنگ تفرقه ایام در میان انداخت.سعدی.