تلویزیون
دیددور یا دوربین نما، برابرهای فارسیِ واژه ی تلویزیون هستند.
واژه ی Television از دو بخش یونانی و لاتینی ساخته شده است: [ Tele = دور Vision = دیدن یا بینش]
پس در اصل به معنی دیدن از دور است.
... [مشاهده متن کامل]
در فارسی می توان دیددور را ساخت، که ساختاری ساده، پارسی و کاملاً هم معنی دارد.
قابل توجه اینکه ، واژه ی تلویزیون نخستین بار در دهه ی ۱۳۲۰ وارد زبان فارسی شد. و در همان سال ها فرهنگستان زبان، برابرهایی چون دورنما، دیددور و دوربین نما را پیشنهاد داد،
اما چون واژه ی بیگانه در جامعه ی غرب زده ی ایران جا افتاده بود، آن معادل ها کمتر به کار رفتند.
دیددور می تواند در متون فرهنگی و آموزشی به جای تلویزیون استفاده شود،
زیرا کوتاه، آهنگین و از لحاظ معنا دقیق تر از واژه ی اصلی است.
دیددور یا دوربین نما، برابرهای فارسیِ واژه ی تلویزیون هستند.
واژه ی Television از دو بخش یونانی و لاتینی ساخته شده است: [ Tele = دور Vision = دیدن یا بینش]
پس در اصل به معنی دیدن از دور است.
... [مشاهده متن کامل]
در فارسی می توان دیددور را ساخت، که ساختاری ساده، پارسی و کاملاً هم معنی دارد.
قابل توجه اینکه ، واژه ی تلویزیون نخستین بار در دهه ی ۱۳۲۰ وارد زبان فارسی شد. و در همان سال ها فرهنگستان زبان، برابرهایی چون دورنما، دیددور و دوربین نما را پیشنهاد داد،
اما چون واژه ی بیگانه در جامعه ی غرب زده ی ایران جا افتاده بود، آن معادل ها کمتر به کار رفتند.
دیددور می تواند در متون فرهنگی و آموزشی به جای تلویزیون استفاده شود،
زیرا کوتاه، آهنگین و از لحاظ معنا دقیق تر از واژه ی اصلی است.