دیج. [ دَ ] ( ع مص ) اندک برفتار آمدن. ( منتهی الارب ). اندک راه رفتن. ( از لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ). || روی نهفتن. خود را دزدیدن. در تاریکی نهان شدن : و کان ابوعبیدة جباها لم یکن بالبصرة احد الا و هو یداجیه و یتقیه علی عرضه. ( یادداشت مؤلف ).