دیتر هنریش

دانشنامه عمومی

دیتر هِنریش ( به آلمانی: Dieter Henrich ) ، فیلسوف آلمانی و متخصص ایدئالیسم آلمانی بود. کتاب های وی از جمله آثار پرارجاع در آلمان امروزین است و نوآوری های زیادی در فلسفهٔ سوبژکتیویتیسم دارا بود.
استاد دیتر هنریش ( یا هاینریش ) ( ۵ ژانویه ۱۹۲۷ ) در شهر ماربورگ آلمان به دنیا آمد. وی تحصیلات خود را در دانشگاه گوته فرانکفورت، دانشگاه ماربورگ و دانشگاه هایدلبرگ گذراند و پایان نامهٔ دکترای خود را با مشاوره فیلسوف بزرگ آلمانی هانس - گئورگ گادامر در زمینه معرفت شناسی ماکس وبر به اتمام رساند.
تحقیقات دیتر هِنریش بیشتر در زمینه زیبایی شناسی، فلسفه اخلاق، فلسفه سیاست، ایدئالیسم آلمانی و به ویژه فلسفه کانت است. [ ۱] هنریش هم اکنون عضو فرهنگستان علوم هایدلبرگ و باواریا و نیز عضو افتخاری فرهنگستان علوم آمریکاست. [ ۲] همچنین او از دانشگاه ینا، ماربورگ و مونتسر مفتخر به دریافت درجهٔ مدارک افتخاری در الاهیات و فلسفه شده است.
• خطوط پرواز: مقاله های فلسفی ( ۱۹۸۲ )
• نظریه های هنر ( ۱۹۸۴ )
• علم منطق هگل ( ۱۹۸۶ )
• دلیل در آگاهی ( ۱۹۹۲ )
• داوری زیبایی شناسانه و تصویر اخلاقی جهان ( ۱۹۹۴ )
• وحدت عقل ( ۱۹۹۴ )
• مسیر ذهن و مقالات دیگر دربارهٔ هولدرلین ( ۱۹۹۷ )
• خودبنیادی ( ۲۰۰۴ )
• اندیشیدن و خود - بودن ( ۲۰۰۷ )
• بین کانت و هگل ( ۲۰۰۸ ) [ ۳]
• هگل در متن ( ۲۰۱۰ )
• کار درحال انجام است ( ۲۰۱۱ )
هستی و نیستی ( ۲۰۱۶ )
تابحال در ایران از دیتر هِنریش یکی از مهم ترین آثار او ( بین کانت و هگل ) به چاپ رسیده است. این کتاب را هومن قاسمی ترجمه کرده است. سید مسعود حسینی به نقد این ترجمه پرداخته است.
دیتر هنریش در سال ۱۹۷۳ سخنرانی خود دربارهٔ ایده آلیسم آلمانی، [ ۴] جریان های معاصر را در فلسفه آلمان به مخاطبان آمریکایی معرفی کرد. از آن زمان متون سخنرانی های او با عنوان فلسفه بین کانت و هگل منتشر شد که تداوم بین ایده آلیسم آلمانی و نگرش های فلسفی معاصر را نشان می دهد. هنریش این ایده را مطرح کرد که افکار من ( آنچه او آن را «ارتباط با خود معرفتی» معرفی کرده، آن را رابطه با خود نیز نامیده ) متضمن اعتقاد به وجود جهانی از اشیاء است.
او اصطلاح بینش اولیه فیشته ( بینش اصلی فیشته ) را برای توصیف ایده یوهان گوتلیب فیشته معرفی کرد و موید این است که خود او قبلاً با فلسفه فیشته آشنایی قبلی داشته باشد، مستقل از عمل خود بازتابی. هنریش خاطرنشان کرد که فیشته سوژه استعلایی را یک خود بودن ازلی می دید و فعالیت آن را مقدم بر خود بازتابی می دانست. او همچنین اصطلاح مغالطه کانتی را برای توصیف تلاش امانوئل کانت برای استقرار خود در بازاندیشی محض معرفی کرد، و لحظه انعکاس خود را به عنوان منبع اصلی خودآگاهی معرفی نمود ( همچنین به خودآگاهی پیش بازتابی مراجعه کنید ) . تفکر او معطوف به راز خودآگاهی بود. او خاطرنشان کرد که شواهد خودآگاهی واقعاً بدیهی نیست، بلکه مبهم است، احتمالاً تجلی دلیلی پنهان در وضوح خودآگاهی و فکر فراری است ( "تجلی آشکار دلیلی که گویی در شفافیت خودآگاهی پنهان است و از تفکر دور است. " ) .
عکس دیتر هنریش
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران