دیبوب

لغت نامه دهخدا

دیبوب. [ دَ ] ( ع ص ، اِ ) مرد سخن چین موذی. ( منتهی الارب ). نمام. ( اقرب الموارد ). سخن چین. ( دهار ). || مرد زن جلب. ( منتهی الارب ). دیوث. ( یادداشت مؤلف ).

پیشنهاد کاربران

دیبوب از ماده دیبب گرفته شده که بمعنی آهسته راه رفتن و قدمهای کوتاه برداشتن است ، و اگر می بینیم که به شخص سخن چین دیبوب گفته می شود و در حدیث وارد شده : لا یدخل الجنة دیبوب : هیچگاه سخن چین داخل بهشت
...
[مشاهده متن کامل]
نمی شود نیز از همین نظر است که او آهسته میان دو نفر رفت آمد می کند تا آنها را نسبت بهم بدبین سازد . تفسیر نمونه ج : 5 ص : 221

بپرس