تابه دیماه شود کوه برنگ مصحف
تا بنوروز شود دشت برنگ دیباه.
فرخی.
ای سیاوخش بدیدار، به روم از پی فال صورت روی تو بافند همی بر دیباه.
فرخی.
کنون چنان شدم از برکت سخاش که من بناز پوشم توزی و صدره دیباه.
فرخی.
چرا دو چشم تو دیبای لعل پوش شده ست اگر نپوشند ای دوست زاهدان دیباه.
مسعودسعد.
از کرم پدید آید بی آگهی کرم چندین قصب و اطلس و خر و بز و دیباه.
سوزنی.
و رجوع به دیبا و دیباج شود.