دیباپوش. ( نف مرکب ) که دیبا پوشد. آنکه دیبا بر تن کند : سرایهاش همه پر ز سرو دیباپوش وثاقهاش همه پر ز شیر دندان خای.فرخی.دشت دیباپوش گردد ز اعتدال روزگارز آن همی بر عدل ایزد وعده دیبا کند.ناصرخسرو.