دیاس
لغت نامه دهخدا
دیاس. [ دَی ْ یا ] ( ع ص ) مرد خرمن کوب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
دیاس. ( اِخ ) پرفیریو. سیاستمدار مکزیکی ( از 1830 تا 1915 م. ) در 1876 م. رئیس جمهور شد، و تا( 1911 م. ) حکومت را در دست داشت. در دوره او مکزیک بسبب سرمایه های خارجی رونق یافت ولی توده مردم در فشار و محرومیت بسر میبردند بدینجهت بر اثر انقلابی که بسرکردگی. ف. ا ماذرو برپا شد دیاس برکنار گردید ودور از وطن وفات یافت. ( از دائرة المعارف فارسی ).
فرهنگ فارسی
مرد خرمن کوب .
پیشنهاد کاربران
دیاس به معنای فحش دیوس میباشد