دگلان. [ دِ ] ( اِ ) دوک. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). و رجوع به دکلان شود. || هر یک از دو گلوله آویخته زیر گلوی بز و غیره. زلمتان. و شکسته آن «دگلون » امروز ( در معنی اخیر ) در گناباد متداول است. ( یادداشت محمدِ پروین گنابادی ). و رجوع به دگلون شود.
فرهنگ فارسی
دوک . هر یک از دو گلوله آویخته زیر گلوی بز و غیره .