دِگَرچَماندَن. دگراندن چم/معنای یک واژه.
برای نمونه در بحث وجود خدا، شخص واژه خدا را که معنای خلقگر آگاه را دارد به انرژی می دگرچماند و می گوید که خدا وجود دارد زیرا انرژی وجود دارد.
*البته کاربرد این واژه می تواند فراتر از این نمونه هم برود.
... [مشاهده متن کامل]
**نظر من این بود که" چیم" را برای معنا بکار ببرم تا با "چمیدن = خرامیدن" اشتباه نشود، اما خب. . . . . . . . .
برای نمونه در بحث وجود خدا، شخص واژه خدا را که معنای خلقگر آگاه را دارد به انرژی می دگرچماند و می گوید که خدا وجود دارد زیرا انرژی وجود دارد.
*البته کاربرد این واژه می تواند فراتر از این نمونه هم برود.
... [مشاهده متن کامل]
**نظر من این بود که" چیم" را برای معنا بکار ببرم تا با "چمیدن = خرامیدن" اشتباه نشود، اما خب. . . . . . . . .