دگرسان شدن ؛ عوض شدن. به گونه دیگر شدن :
ز فرّ ماه فروردین جهان چون خلد رضوان شد
همه حالش دگرگون شد همه رسمش دگرسان شد.
معزی.
گر بپسندیش دگرسان شود
چشمه آن آب دوچندان شود.
نظامی.
ز فرّ ماه فروردین جهان چون خلد رضوان شد
همه حالش دگرگون شد همه رسمش دگرسان شد.
معزی.
گر بپسندیش دگرسان شود
چشمه آن آب دوچندان شود.
نظامی.