دگر شب ؛ شب دیگر. شب بعد از آن شب که از آن سخن داشته اند :
دگر شب نمایش کند پیشتر
ترا روشنائی دهد بیشتر.
فردوسی.
دگر شب چو برزد سر از کوه ماه
به زندان دژآگاه کردش تباه.
فردوسی.
دگر شب نمایش کند پیشتر
ترا روشنائی دهد بیشتر.
فردوسی.
دگر شب چو برزد سر از کوه ماه
به زندان دژآگاه کردش تباه.
فردوسی.