دکی

لغت نامه دهخدا

دکی. [ دَک ْ کی ی ] ( ص نسبی ) منسوب به دکة که نام اجدادی است. ( از الانساب سمعانی ).

دکی. [دِ ] ( صوت ) کلمه تعجب است در تداول عوام. علامت تعجب. زکی. دکیسه. لفظی است برای بیان اعتراض به گفته کسی با انکار حرف او یا مقابله و معارضه با او. ( ازفرهنگ لغات عامیانه ). و رجوع به دکیسه و زکی شود.

فرهنگ فارسی

کلمه تعجب است در تداول عوام علامت تعجب .

پیشنهاد کاربران

در سیستان به کارد بزرگ دکی گویند
چاقوی قصابی ، ساتور
دِکی
دکی ، اصلاح رایجی بین دانشجویان دوره دکتری و دکترا می باشد و به دانشجویان این دوره به اختصار دُکی گفته می شود

بپرس