دکمه. [ دُ م َ /م ِ ] ( اِ ) تکمه. دگمه. ( فرهنگ فارسی معین ). گوی سینه و گوی گریبان و سردست و امثال آن. ( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی ). رجوع به تکمه و دگمه شود : فنک زگوشه میدان حبر روی نمود کمند و گرز وی از دکمه های ماده و نر.
نظام قاری ( دیوان ص 18 ).
ز دکمه های گریبان گلوله تشویش به حرب موبنه انداخت چون تگرگ و مطر.
نظام قاری ( دیوان ص 19 ).
گریبان و اطلس بدرها و دکمه منور بسان سپهر از کواکب.
نظام قاری ( دیوان ص 27 ).
بود چکمه از دکمه پا درازش به کف گرز و همچون گرازان مضارب.
نظام قاری ( دیوان ص 28 ).
|| کنایه از هر چیز مدور. ( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی ).
فرهنگ فارسی
تکمه
فرهنگ عمید
= تُکمه
فرهنگستان زبان و ادب
{button} [موسیقی] قطعۀ کوچکی در انتهای سازهای زهی مانند ویلن که سیم ها را به حالت کشیده نگه میدارد
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] دکمه وسیله ای است که در لباس از آن استفاده می شود. از آن به مناسبت در باب طهارت و صلات نام برده اند. دکمه وسیله ای کوچک از پلاستیک، فلز و مانند آن، که برای به هم بستن قسمتهای مختلف لباس استفاده می کنند. احکام دکمه دکمه و آستین دار بودن کفن مکروه است و در صورت استفاده از لباس شخص به عنوان کفن، دکمه های آن کنده می شود. کسی که برای گذاردن میت در قبر وارد قبر می شود مستحب است دکمه های لباسش باز باشد. باز بودن دکمه های لباس در حال نماز مکروه است.
دُکمه یا تُکمه یا دُگمه[ ۱] از اجزای پوشاک و سایر ملزومات دوختنی و بافتنی ست که برای بستنِ بخشِ بازِ پوشاک و مانند آن به کار می رود. دکمه واژه ای ترکی است. دکمه گویچهٔ کلاه و گریبان و پیراهن و امثال آن است که در مادگی داخل می شود و قطعه ای از پوشاک را به قطعهٔ دیگر می پیوندد. در قدیم تکمه هایی از طلا یا برنج برای پیوند پرده های خیمهٔ جماعت به کار می رفت. دکمه های سرآستین از متنوع ترین نوع دکمه های پوشاک هستند. دکمه های سرآستین در آغاز ویژهٔ طبقهٔ اشراف و ثروتمندان بود. یکی از مدل های اصلی دکمه سرآستین، یک دایرهٔ خیلی کوچک است که به وسیلهٔ یک میلهٔ فلزی به دایرهٔ تزئینیِ بزرگتری متصل می شود. قسمت پشت بعضی از دکمه های سرآستین به شکل لولایی و متحرک است. این مدل از سایر انواع دکمه سرآستین مرسوم تر است. [ ۲] از آن جا که بیشتر افراد با دست راست کار می کنند، برای آسانیِ کار، دکمه های لباس را سمت راست می دوزند؛ البته این موضوع در مورد لباس های مردانه کاملاً صادق است، ولی در مورد پوشاک زنانه نیست. باآن که بیشترِ بانوان نیز مانند آقایان راست دست هستند، تکمهٔ لباس های زنانه سمت چپ دوخته می شود. علت آن این است که زنان اشرافیِ قدیم، خود لباس خود را شخصاً به تن نمی کردند، بلکه خدمتکاری داشتند که این کار را برایشان انجام می داد. چون خدمتکار برای بستن یا گشودن دکمهٔ لباسِ بانوی خود، می بایستی مقابل او قرار می گرفت، دوزندگانِ لباس زنانه معمولاً دکمهٔ لباس را در سمتی قرار می دادند که خدمتکار بتواند به راحتی با دست راست خود آن ها را باز کند یا ببندد. ازاین رو، دکمهٔ لباس زنان را سمت چپ می دوختند. هرچند امروزه استفاده از دکمه عمومیت یافته و دیگر خدمتکاران در پوشیدن لباس کمک نمی کنند، هنوز هم این اصل به قوّت خود باقی مانده و دکمه های لباس های زنانه در سمت چپ دوخته می شود. [ ۳]
اجازه بدهید موضوع را مرحله به مرحله باز کنیم و از منابع معتبر استفاده کنیم تا ببینیم واژه تَکمه / دُگمه ( Button ) در اصل ترکی است یا هندواروپایی. - - - ۱. منابع لغوی فارسی در لغت نامه دهخدا و دیگر متون قدیمی ( برهان قاطع، ناظم الاطباء، آنندراج ) �تَکمه� به صورت مستقل در فارسی آمده است: ... [مشاهده متن کامل]
معنی �گوی گریبان�، �گره�، �دکمهٔ لباس� دارد. صورت های قدیمی آن به صورت تُکمه، تِکمه، تَکمه ضبط شده است. هیچ یک از این منابع آن را صریحاً �ترکی� معرفی نکرده اند؛ بلکه برخی ( مثل غیاث اللغات ) حتی گفته اند قیاس با لغت هندی �گهندی� ( =حلقه کوچک ) صحیح نیست. - - - ۲. ریشه شناسی در زبان شناسی تاریخی 📌 واژه تکمه/دکمه از دیدگاه زبان شناسان هندواروپایی: ریشه از فعل فارسی باستان و اوستایی tak - / dak - به معنای �فشردن، زدن، کوبیدن� است. در اوستایی داریم: tak - = فشردن، فشار دادن. در سانسکریت هم: takman - = گره، گرفتگی، عقده. در فارسی میانه ( پهلوی ) : takm = گره کوچک، برآمدگی. یعنی �تَکمه� در اصل به معنای �چیزی که با فشار یا گره بسته می شود� بوده است. - - - ۳. وضعیت در ترکی در ترکی عثمانی و استانبولی واژه d�ğme ( دوغمه ) به معنای �دکمه� وجود دارد. این واژه از ریشه ترکی d�ğ ( گره ) پسوند - me ساخته شده است. �d�ğ� = گره، پیوند ( در لغت نامه های ترکی: T�rk Dil Kurumu, Nişanyan S�zl�k ) . نمونه: d�ğ�n = عروسی ( از ریشه ی همان �گره� → پیوند ازدواج ) . ❗ نکته مهم: شکل قدیم ترکی �tuğma / toğma� به معنی �گره� مستند است ( در متون ترکی باستان و دیوان لغات الترک محمود کاشغری ) . - - - ۴. ارتباط دو زبان شباهت �تکمه� فارسی و �د�ğme� ترکی باعث شده برخی بگویند فارسی آن را از ترکی وام گرفته است. اما ترتیب زمانی مهم است: در متون فارسی پیش از دوره عثمانی �تکمه� وجود دارد ( نمونه شعری که دهخدا آورده از قرون ۷–۸ هجری ) . واژه ترکی �d�ğme� در متون عثمانی بعدتر رایج شده است. بنابراین، احتمال وام گیری بالعکس ( از فارسی به ترکی ) وجود دارد. - - - ۵. منابع معتبر برای تأیید هندواروپایی بودن �تکمه�: 1. Mayrhofer, Etymologisches W�rterbuch des Altindoarischen: ریشه tak - �فشار دادن� در سانسکریت و اوستایی. 2. Bartholomae, Altiranisches W�rterbuch: مدخل tak - ( گره، فشردن ) . 3. MacKenzie, A Concise Pahlavi Dictionary: takm = گره کوچک. 4. Monier - Williams Sanskrit Dictionary: takman - = knot, tie. 5. دهخدا، برهان قاطع، ناظم الاطباء: کاربرد قدیمی �تکمه� در فارسی. - - - ✅ نتیجه نهایی: واژه تَکمه / دکمه در فارسی ریشه در زبان های ایرانی ( هندواروپایی ) دارد، از ریشه tak - �فشردن، گره زدن�. واژه ترکی d�ğme هم از ریشه ی بومی ترکی d�ğ ( گره ) ساخته شده است. شباهت معنایی و شکلی باعث تداخل و تأثیر دو زبان شده، اما فارسی نیازی به وام گیری از ترکی نداشته، چون ریشه ی بومی و کهن برای این واژه وجود دارد. - - -
* فَرْمال:❖ هر یک از دکمه های فشاری روی کنترل ها * جُدال:❖ هر یک از دکمه های دارای دو وضعیت قطع - وصل چِفْتال:❖ دکمه لباس 🫵 اطلاعات بیشتر 👇👇👇
دکمه خیلی به دوک نخ ریسی شبیه هم گرد هم نخ بهش وصل اکثر نام گذاری ها ایران بر اساس کارایی یا شباهت هست دوکمه شدن مثلا گیربکس ماشین ماهک داریم شبیه ماه هست خصوصیات ایرانی شباهت پیدا میکنن دوک نخ ریسی گرد نخ داره دکمه نخ داره
وسیله فلزی یا پلاستیکی که برای تزئین البسه بکارمی برند. . . یاوصل آستین پیراهن . . مثل چفت نروماده. . . ______________ وقتی تحقق یافت خرد درعِرق پیراهن، دنبال تکمه غلط کردن می افتم. . .
بهتر است به جای دکمه بگوییم دگمه، تا آشکارا شود این واژه عربی نیست و از برای پارسی است.
تکمه یعنی دوختن ، دوگمه که بصورت دوکمه در فارسی رایج هست از دوگون یعنی گره ترکیست.
تکمه یعنی دوختن ، دوگمه که بصورت دوکمه در فارسی رایج هست از دوگون یعنی گره ترکیست
اسمی تورکی از فعل دوگملمک ( دوغملمک یا دویملمک ) . چیزی را لای هم پیچیدن میشود دوگملمک. احتمالا در قدیم الیام دکمه یا دگمه به شکل فعلی وجود نداشته و جلوی لباس رو به هم میپیچیدن. حتی به غذایی که لای نون پیچیده میشه میگن دوگمک
واژه دکمه یک واژه کاملا پارسی است. در ترکی می شود دومه دکمه یک واژه صد درصدر پارسی است.
در زبان صربی که خودشون رو از ایران میدونن و خیلی از واژه هاشون به پارسی باستان نزدیکه میگن دگمه
[ترکی]دوکمه دکمه دوگمه تکمه از دوگون یعنی گره و تکمه یعنی دوختن
دکمه، دگمه ، کلید ( ( وسیله کوچکی جهت بستن طرفین یک جامه و سر آستین و یقه_ وسیله جهت قطع و وصل جریان برق ) )