دکترین

/doktorin/

برابر پارسی: افرا، افراهی

لغت نامه دهخدا

دکترین. [ دُ ] ( فرانسوی ، اِ ) نظریه. اندیشه. فکر. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

مسلک، عقیده، رای، نظریه، فکر
( اسم ) نظریه اندیشه فکر .

فرهنگ معین

(دُ تُ رِ یْ ) [ فر. ] (اِ. ) نظریه ، فکر، اندیشه .

فرهنگ عمید

نظریه.

جدول کلمات

اموزه, نظریه ، فکر، تز

پیشنهاد کاربران

واژه ی � آموزه� از ریشه ی �آموختن� است، با بن اکنون �آموز�، به همراه پسوند �ه� که اسم ساز است مانند: نگره ( تئوری ) .
واژه ی � آموزه� برابرواژه ی درخوری برای �دکترین� است.
پارسی را پاس بداریم: )
دکترین: رَهنامه، رویکرد، روش، راهبُرد، آموزه، بینش، روش کاری، رویکرد تو به چیزی.
پارسی را پاس بداریم: )
راهبرد ، رویکرد
رهنامه
استراتژی. . .
خلق اینده مطلوب
نوع افزایش بهره وری
نظریه
آموزه و نظریه که در عمل هم مشهود باشد
رویکرد، جهت گیری اولیه
هوالعلیم
دکترین : نظریه ؛ عقیده ؛ خط مشی ؛ ترسیم کننده و اجرا کننده اندیشه ؛ راه و روشی نو و متفاوت در موضوعی خاص؛. . . .
آموزه
دکترین عبارت است از مجموعه ای از آموزه های توصیفی و هنجاری به شرط آنکه برای مقصودی عملیاتی، سازمان یابند و نقش راهنما و چهارچوب را بازی کنند. دکترین، فراتر از راهبرد و بنابراین فراتر از سیاست و خط مشی است. دکترین ها به ناچار دیر یا زود از ایدئولوژی ها زاده می شوند.
تز
دکترین ( به انگلیسی: Doctrine ) نظریه و آموزه های علمی، فلسفی، سیاسی، مذهبی و مجموعه ای از سیستم های فکری است که مبتنی بر پایهٔ اصول معینی باشد. به عبارت دیگر، دکترین نوعی از جهان بینی است که برنامه های سیاسی بر اساس آن پایه و بنیاد گرفته باشد. دکترین سیاسی عبارت از تنظیم اصولی است که بر طبق آن دولت ها مشی خود را، به ویژه در روابط بین المللی، تعیین می کنند.
...
[مشاهده متن کامل]

واژهٔ دکترین از واژهٔ لاتین Doctrina پدید آمده است. به کسی که از دکترین معینی پیروی می کند دکترینِر ( به انگلیسی: Doctrinaire ) گفته می شود.
منبع [ویرایش]
مشارکت کنندگان ویکی پدیا، «Doctrine»، ویکی پدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد ( بازیابی در ۲۱ فروردین ۱۳۹۱ ) .
این یک نوشتار خُرد پیرامون سیاست است. با گسترش آن به ویکی پدیا کمک کنید.
رده های صفحه: اندیشه باورهاعقاید مذهبی علوم سیاسی
قس عربی
المذهب ( باللاتینیة: doctrina ) ( بالإنجلیزیة: Doctrine ) و فی اللغة العربیة هو الطریق والسبیل، وفی الاصطلاح هو مذهب العالم سواءاً کان فی العقیدة أو فی الفقه أو فی أصول الفقه وفی علوم الحدیث أو فی اللغة العربیة أو غیره من العلوم الشرعیة.
ابحث عن مذهب فی
ویکاموس، القاموس الحر.
هذه بذرة مقالة عن اصطلاح تحتاج للنمو والتحسین، فساهم فی إثرائها بالمشارکة فی تحریرها.
تصنیفات: اصطلاحاتاصطلاحات عربیةمصطلحات دینیة
قس ترکی آذری
Doktrina — elmi, fəlsəfi və ya siyasi təlim.
Siyasət ilə əlaqədar bu məqalə qaralama halındadır. Məqaləni redaktə edərək Vikipediyanı zənginləşdirin.
Kateqoriyalar: Siyasət qaralamalarıSiyasət
قس آلمانی
Eine Doktrin ( vom lateinischen doctrina ‚Lehre‘ ) ist ein System von Ansichten und Aussagen; oft mit dem Anspruch, allgemeine Gültigkeit zu besitzen.
Im politischen Sprachgebrauch wird die Doktrin als politische Leitlinie der Regierung aufgefasst. Sie wird einseitig von dieser erklärt und stellt kein völkerrechtliches Dokument dar. Bekannt sind vor allem die außenpolitischen Doktrinen der US - amerikanischen Präsidenten und in den ehemaligen realsozialistischen Staaten der Marxismus - Leninismus als Staatsdoktrin.
In seiner religionsphilosophischen Schrift Die Religion innerhalb der Grenzen der bloßen Vernunft formulierte Immanuel Kant 1793 seinen Übergang von der Kritik zur Doktrin.
Beispiele:
Truman - Doktrin zum weltweiten Kampf gegen den Kommunismus
Eisenhower - Doktrin zur Ermächtigung, gegen eine kommunistische Aggression mit allen zur Verfügung stehenden Mitteln ( also auch der Verwendung von Atomwaffen ) vorzugehen
Hoover - Stimson - Doktrin zur Verurteilung der japanischen Okkupation der Mandschurei
Bush - Doktrin ( auch Wolfowitz - Doktrin genannt ) zur generellen Interventionsmöglichkeit, um präventive Militäreingriffe bei lediglich vermuteter Sicherheitsgefährdung durchzuführen
Breschnew - Doktrin zur „beschränkten Souveränität“ der sozialistischen Staaten
Hallstein - Doktrin zur Verhinderung der Anerkennung der DDR
Ulbricht - Doktrin zur Verhinderung der Anerkennung der Bundesrepublik Deutschland im Ostblock
Monroe - Doktrin zur politischen Isolation und zum Interventionsverbot der USA
Drago - Doktrin zum Verbot der Gewaltanwendung zur Eintreibung von Staatsschulden
Calvo - Doktrin zum Verzicht ausländischer Investoren auf das diplomatische Schutzrecht
Nixon - Doktrin zur US - amerikanischen Außenpolitik in Asien mit Blick auf Vietnam
Reagan - Doktrin zur US - Außenpolitik der 1980er Jahre und Stellvertreterkriegen
Essential - Facilities - Doktrin zur erzwungenen Einräumung von Lizenzen und Nutzungsrechten zum Erhalt des Wettbewerbs bei marktbeherrschenden Unternehmen.
Yoshida - Doktrin zur japanischen Außenpolitik
Verschiedene Finanzdoktrinen befassen sich mit der Rettung von Staaten oder Unternehmen in der Krise: Bail - out als allgemeiner Begriff für die Rettung bedrohter Staaten, Kommunen oder Unternehmen; Too Big to Fail bei Unternehmen oder Gebietskörperschaften in der Krise, die eine rettungswerte Größe erreichen; Lender of last resort als Rettungsinstitution, die noch hilft, wenn andere Gläubiger dazu nicht mehr bereit sind.
Siehe auch [Bearbeiten]
Dogma
Doctrine
Militärdoktrin
Literatur [Bearbeiten]
Heiko Meiertöns: Die Doktrinen U. S. - amerikanischer Sicherheitspolitik – Völkerrechtliche Bewertung und ihr Einfluss auf das Völkerrecht, ISBN 3 - 8329 - 1904 - X.
Weblinks [Bearbeiten]
Wiktionary: Doktrin – Bedeutungserklärungen, Wortherkunft, Synonyme, Übersetzungen
Kategorien: DoktrinDiplomatie
قس انگلیسی
Doctrine ( from Latin: doctrina ) is a codification of beliefs or a body of teachings or instructions, taught principles or positions, as the body of teachings in a branch of knowledge or belief system. The Greek analogue is the etymology of catechism. [1]
Often doctrine specifically connotes a corpus of religious dogma as it is promulgated by a church, but not necessarily: doctrine is also used to refer to a principle of law, in the common law traditions, established through a history of past decisions, such as the doctrine of self - defense, or the principle of fair us . . .

واژه Doctrine از واژه لاتینی [1]Doctrina به معانی مکتب، آیین، [2] اصول عقیده، سیاست، آموزه و نظریه آمده است. [3] واژه دکترین در زبان یونانی به معنای درس گفتن و تعلیم دادن آمده است. [4]
دکترین یا آئین در اصطلاح به مجموعه اصول و عقاید دینی یا علمی یا فقهی که منسوب به یکی از دانشمندان و یا مکتب خاصی است، اطلاق می شود. از خصوصیات دکترین این است که اصول و عقاید آن با عمل توأم است و حقایق نظری محض نیست. به همین جهت می گویند فرق بین دانش و دکترین این است که دانش؛ مشاهده و تبیین و تفسیر می نماید و دکترین حکم می کند و دستور می دهد و به کار می بندد. [5] دکترین در سیاست معمولاّ مجموعه اقدامات و خط مشی سیاسی یک دولت مرد است که دارای جنبه ابتکاری بوده و آثاری برجای می گذارد و مشابه اقدامات و سیاست های دولت مردان دیگر نیست. [6] در منطق، دکترین بر دو نوع آمده است؛ یکی برای کشف حقیقت به کار می رود که آیین تحلیل یا اختراع نامیده می شود و دیگری به کار انتقال این حقیقت به دیگران - پس از کشف آن - که به آیین ترکیب یا تعلیم مرسوم است. [7]
...
[مشاهده متن کامل]

اصطلاح دکترین نخستین بار در زمان ریاست جمهوری جیمز مونروئه پنجمین رئیس جمهور آمریکا که از سال 1825 - 1817 بر آن کشور حکومت کرد، به کار گرفته شد. [8]

رابطه دکترین و سیاست
به طور کلی تمایلات مختلف سیاسی، سعی دارند از مجرای دکترین ها، جامعه شناسی را به سوی خود بکشند. بدین ترتیب هر دکترین جامعه شناسی به منظور یک عمل فوری به وجود آمده است و وسیله وضع قانون محسوب می شود. [9]
در تدوین دکترین ابتدا باید تئوری ها که عبارت اند از اندیشه های مجرد که ذهن آن ها را قبول کرده و حقانیت شان را باور دارد ولی هنوز در جامعه به آن ها عمل نمی شود، پذیرفته شوند و سپس از تئوری هایی که با دلایل تجربی قابل دفاع هستند تزها به وجود آیند و آن گاه از مجموعه تزهای مختلف و اصول و مقررات که مورد قبول جامعه قرار گرفته اند و بدان عمل می شود، دکترین به وجود آید. به عبارت دیگر پس از اعتقاد علمی و عملی کردن تئوری ها، دکترین به وجود می آید. گاه بعضی دکترین ها که حقانیت شان از لحاظ علمی هنوز ثابت نشده اند نیز در جوامعی پیاده می شوند مانند دکترین سوسیالیسم. [10] به قول گاستون بوتول ( Gaston Bouthoul: 1896 - 1980 ) : «به طور مسلم نمی توان از سیاست انتظار داشت که تا ایجاد یک علم الاجتماع کامل و دارای نتیجه عملی بیکار بماند ( البته اگر امکان ایجاد چنین علم الاجتماعی را بپذیریم ) زیرا عمل دارای الزامات فوری است و طبعا سیاست ناچار است از علوم سبقت بگیرد، به خصوص که اغلب انقلابات سیاسی در تحریک و ایجاد اندیشه های جامعه شناسانه و پدید آمدن جنبش های اساسی تفکر تأثیر داشته است. »[11]

درون مایه دکترین ها
سازندگان دکترین ها به میزان معینی گرایش های روانی و تعارض های درونی خود و اشتغالات و نیازهای جامعه خود را که از درون احساس می کنند را در اثر خویش بازتاب می دهند و به عبارتی عناصر دکترین هایی که تدوین می کنند از همان جامعه ای است که اینان نیازهای آن را بیان می دارند، اما تنها نقش بلندگو یا ثبت کننده این نیازها را ایفا نمی کنند، بلکه جامعه مصالح را برایشان فراهم می کند و سازندگان دکترین با آن مصالح، عمارت ها را می سازند. مانند کار یک مهندس معمار. نبوغ شخصی و استعداد آنان برای ترکیب عوامل و عناصر موجود، اهمیت بسیاری دارد. بدین سبب است که ایدئولوژی هایی که اندیشمند درجه بالایی نداشتند تا اجزا را باهم تلفیق کند و از آن ساختار نیرومند و نظامی منسجم بسازند، زیان فراوان دیده اند. مثلاً فاشیسم[12] کسی در حد کارل مارکس ( Karl Marx: 1818 - 1883 ) را کم داشت و این نقصان به توسعه آن ها لطمه فراوان زد. زیرا دکترین ها اگر به درستی منطبق با نیازهای اجتماعی باشند، در معرض نوعی "دریافت" توسط جامعه واقع می شوند. [13]

واژه های مرتبط با دکترین
1. ایدئولوژی؛ از واژه های مرتبط و نزدیک به دکترین، ایدئولوژی را باید نام برد که در واقع مجموعه هایی از دکترین ها است که واقعیات را توضیح می دهند. [14] ایدئولوژی یک تصور کامل و جامعی از جهان، از آنچه هست و آنچه باید باشد، در گذشته و حال و آینده می باشد. [15] ایدلوژی ها مجموعه افکار و پندارهای نسبتا سازمان یافته ای است که شیوه های عمل و روابط زندگی اجتماعی را برای پیروان خود معین می کند. ایدئولوژی ها معمولا هر گونه بینش و طریقه عمل اجتماعی، خارج از چارچوب خود را باطل می شمارند. [16] تفاوت دکترین با ایدئولوژی در این است که دکترین ضمانت اجرا ندارد ولی در آرا و عقاید اثر می گذارد و در دکترین اصول اعتقادی با تصورات ذهنی در می آمیزد. البته با توجه به معانی بسیار متعدد از واژه ایدئولوژی ضروری است که بین ایدئولوژی در معنای یک مفهوم عام و ایدئولوژی در مقام یک آموزه سیاسی تمایز قائل شویم. [17] به هرحال این دو واژه دارای ارتباط بسیار زیادی هستند و گاهی در یک معنا نیز به کار می روند که البته تنوع برداشت ها از ایدئولوژی از علل آن می باشد.
2. مکتب؛ در بعضی ترجمه ها دکترین به معنای مکتب هم آمده است که نباید آن را با واژه School به همین معنی یکی دانست. این کلمه برای گروهی از اندیشمندان به کار می رود که تئوری ها و نظریات مشابه هم دارند و برای تایید نظرات خود گرد هم می آیند. [18] مانند مکتب شیکاگو یا مکتب فرانکفورت. معمولا هر مکتبی حول یک محور اندیشه اصلی و به همت بنیانگذار، تشکیل می شود و پیروانش اصول و ضوابط و نحوه تفکر آن را دنبال می کنند. در مکاتب جامعه شناسی بین مکتب و آیین ( دکترین ) یک ارتباط نامرئی وجود دارد. و چه بسیار مکاتب و دیدگاه هایی که حاصل نظریه هایی است که با ایدئولوژی و یا دکترین خاص ترکیب شده است و این امر طرح مساله رابطه سیاست و جامعه شناسی و چگونگی تأثیر ایدئولوژی بر نظریه اجتماعی را ضروری می سازد. [19]
[1]. آراسته خو، محمد؛ نقد و نگرش بر فرهنگ اصطلاحات علمی - اجتماعى، تهران، گستره، . . .

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس