دکان نهادن ؛ گشادن دکان. متاع عرضه کردن :
بر طرف لب تو جان عیسی
از نیل و بقم دکان نهاده.
خاقانی.
تا ظهوری در سخن دکان نهد
رخصت شاه دکن می بایدم.
ظهوری ( از آنندراج ) .
بر طرف لب تو جان عیسی
از نیل و بقم دکان نهاده.
خاقانی.
تا ظهوری در سخن دکان نهد
رخصت شاه دکن می بایدم.
ظهوری ( از آنندراج ) .