یکی نامه نوشت از ویس دژکام
به رامین نکوبخت نکونام.
( ویس و رامین ).
|| سهمناک و خشمگین. ( برهان ) ( آنندراج ). غضبناک و خشمناک. ( ناظم الاطباء ).دژکام. [ دِ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) زاهد و پرهیزکار. ( برهان ) ( آنندراج ). پارسا. ( ناظم الاطباء ). || خواجه سرا. ( برهان ) ( آنندراج ). || پیر سال دیده. ( ناظم الاطباء ). دژکامه. و رجوع به دژکامه شود.