پلنگ دژبرازی دید بر کوه
که شیر چرخ گشت از کینش استوه.
ابوشکور بلخی.
یکی دژبرازیست پرخاشخرکز او هست شیر ژیان را حذر.
ابوشکور بلخی.
|| بدنما و نازیبا. ( برهان ). زشت. ( ناظم الاطباء ). || خام طمع. ( برهان ). خام و ناپخته. ( ناظم الاطباء ). طماع. || عیب جوی. ( برهان ). نکته چین و ایرادگیر. ( ناظم الاطباء ). دژپراز. و رجوع به دژپراز شود.