( دژآلود ) دژآلود. [ دُ ] ( ن مف مرکب ) دژآلوده. سهمگین. خشمگین. قهرآلود. ( برهان ). خشمگین و غضبناک : یکی شیر دژآلود است در جنگ که دارد از مصاف شیر نر ننگ.
خسروانی.
ثَرملة؛ دژآلودخوردن ، یعنی بی ادب و پریشان خوردن. ( از مجمل اللغة )( از منتهی الارب ). || تندخوی. ( ناظم الاطباء ). بدخو. تندخلق.