دویت دار. [ دَ ] ( نف مرکب ) دوات دار. داوی. ( یادداشت مؤلف ) : امیر چون رقعه بخواند بنوشت و به غلامی خاص داد که دویت دار بود. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 159 ). و رجوع به دوات دار شود.