دوگانگی

/dogAnegi/

معنی انگلیسی:
divergence, dualism, duality, variance, polarity, dichotomy, polarization

لغت نامه دهخدا

دوگانگی. [ دُن َ / ن ِ ] ( حامص مرکب ، اِ مرکب ) تغایر. مغایرت. اختلاف. دوگونگی. مقابل یگانگی. مقابل وحدت :
بر سبوی دوگانگی زن سنگ
تا ز خمی برآیدت ده رنگ.
اوحدی.
و رجوع به دوگانه شود.

فرهنگ فارسی

تغایر . مغایرت .

واژه نامه بختیاریکا

دو بایی

مترادف ها

dichotomy (اسم)
دوگانگی، تقسیم به دو بخش، دورستگی، انشعاب به دو شعبه، دو حالتی

پیشنهاد کاربران

دوراهی و سردرگمی را گویند
پیشوند هایی هستند که نشانگر "دوگانگی" میباشند، همانند "وا" و "ترا/تَر" و "باز" .
برای ساختن فروزه/صفت، بهتر است از پیشوندِ "ترا/تَر" بِکار ببریم.
برای ساختن بن واژه/مصدر، بهتر است از "وا" و "باز" بِکار ببریم.
بِدرود!
ضدیت
ضد هم بودن
در برابر هم بودن
Ambivalence
divided
یکی نبودن، دورنگ بودن، اختلاف
دوگانگی: تثنیه
دکتر کزازی واژه ی دوگانگی را در نوشته های خود به جای تثنیه بکار برده است.

ثنویت
Dichotomy

بپرس