دوگانه انگاری، دوگانه گرایی ( به انگلیسی: dualism ) نگرشی فکری است که مفاهیم را به وسیلهٔ کنار هم گذاشتن معانی مکمل و متضاد ( اعم از فرهنگی، فلسفی یا طبیعی ) در رابطه ای ثابت یا متغیر تعبیر می کند و به عنوان مکانیزمی برای دریافت حسی و تشریح عملکرد جهان کاربرد دارد. [ ۱]
دوگانه انگاری در تاریخ اندیشه کاربردهای مختلفی دارد. به طور کلی، این ایده است که، برای برخی از حوزه های خاص، دو نوع اساسی یا دسته بندی چیزها یا اصول وجود دارد. [ ۲]
غالب موضوعاتی که در آنها اصطلاح دوگانه انگاری به کار می رود در قلمرو تاریخ ادیان و فلسفه است. به نظر می رسد توماس هاید ( ۱۶۳۶–۱۷۰۳ میلادی ) برای نخستین بار در سال ۱۷۰۰ اصطلاح «دوآلیست» ( dualistae ) را در اشاره به دین پارسیان باستان به کار برد تا انسان هایی که به نظرشان خدا و شیطان دو اصل ازلی اند، را توصیف کند. این اصطلاح را بعداً به همین معنا، پیر بل ( ۱۶۴۷–۱۷۰۶ میلادی ) و لایب نیتس ( ۱۶۴۶–۱۷۱۶ میلادی ) به کار می برند. [ ۳]
کریستیان ولف ( ۱۶۷۹–۱۷۵۴ میلادی ) در مرحلهٔ اول این اصطلاح را در حق فیلسوفانی به کار برد که بدن و نفس را به عنوان دو جوهر متمایز در نظر می گرفتند: «دوآلیست ها کسانی هستند که وجود جوهر مادی و غیرمادی را می پذیرند. » بیشتر فیلسوفان این کلمه را به معنایی که ولف در نظر داشت به کار می بردند، در حالی که بیشتر مورخان ادیان معنایی از دوگانه انگاری را که در نظر توماس هاید بود حفظ کرده اند. واژهٔ دوگانه انگاری ( دوآلیسم ) سپس دو معنای اساسی پیدا کرد: دینی و فلسفی[ ۴]
روشهای مختلفی برای تقسیم انواع دوگانگی وجود دارد: در معنای دینی، دوگانه انگاری را به قصد توصیف ادیانی چون مزدیسنا منسوب به اوستای متأخر و متون پهلوی به کار می برند. [ ۵]
در معنای فلسفی، برای اشاره به فلسفه ای به کار می رود که جسم و روح دو جوهر متمایز دانسته می شود مانند دوگانه انگاری دکارتی. باید توجه داشت که در اینجا آموزه های بسیار متفاوتی وجود دارد که ممکن است حتی به استنباط نتایج متناقض هم بینجامد. مثلاً دوگانه انگاری ذهن و بدن ( یا روح و ماده ) ممکن است به انکار وجود روح مطلقاً شر ( شیطان ) و حتی انکار اصل شر منجر شود. [ ۶]
همچنین دوگانگی را می توان بر اساس هستی شناسی ( Ontology ) ( دوگانه انگاری ذهن و بدن، دوگانه انگاری ویژگی ها، دوگانه انگاری توصیفی ) و اثر متقابل ( Interaction ) ( تعامل گرایی، همایندگرایی، دوگانه انگاری موازی ) تقسیم بندی کرد. [ ۷]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدوگانه انگاری در تاریخ اندیشه کاربردهای مختلفی دارد. به طور کلی، این ایده است که، برای برخی از حوزه های خاص، دو نوع اساسی یا دسته بندی چیزها یا اصول وجود دارد. [ ۲]
غالب موضوعاتی که در آنها اصطلاح دوگانه انگاری به کار می رود در قلمرو تاریخ ادیان و فلسفه است. به نظر می رسد توماس هاید ( ۱۶۳۶–۱۷۰۳ میلادی ) برای نخستین بار در سال ۱۷۰۰ اصطلاح «دوآلیست» ( dualistae ) را در اشاره به دین پارسیان باستان به کار برد تا انسان هایی که به نظرشان خدا و شیطان دو اصل ازلی اند، را توصیف کند. این اصطلاح را بعداً به همین معنا، پیر بل ( ۱۶۴۷–۱۷۰۶ میلادی ) و لایب نیتس ( ۱۶۴۶–۱۷۱۶ میلادی ) به کار می برند. [ ۳]
کریستیان ولف ( ۱۶۷۹–۱۷۵۴ میلادی ) در مرحلهٔ اول این اصطلاح را در حق فیلسوفانی به کار برد که بدن و نفس را به عنوان دو جوهر متمایز در نظر می گرفتند: «دوآلیست ها کسانی هستند که وجود جوهر مادی و غیرمادی را می پذیرند. » بیشتر فیلسوفان این کلمه را به معنایی که ولف در نظر داشت به کار می بردند، در حالی که بیشتر مورخان ادیان معنایی از دوگانه انگاری را که در نظر توماس هاید بود حفظ کرده اند. واژهٔ دوگانه انگاری ( دوآلیسم ) سپس دو معنای اساسی پیدا کرد: دینی و فلسفی[ ۴]
روشهای مختلفی برای تقسیم انواع دوگانگی وجود دارد: در معنای دینی، دوگانه انگاری را به قصد توصیف ادیانی چون مزدیسنا منسوب به اوستای متأخر و متون پهلوی به کار می برند. [ ۵]
در معنای فلسفی، برای اشاره به فلسفه ای به کار می رود که جسم و روح دو جوهر متمایز دانسته می شود مانند دوگانه انگاری دکارتی. باید توجه داشت که در اینجا آموزه های بسیار متفاوتی وجود دارد که ممکن است حتی به استنباط نتایج متناقض هم بینجامد. مثلاً دوگانه انگاری ذهن و بدن ( یا روح و ماده ) ممکن است به انکار وجود روح مطلقاً شر ( شیطان ) و حتی انکار اصل شر منجر شود. [ ۶]
همچنین دوگانگی را می توان بر اساس هستی شناسی ( Ontology ) ( دوگانه انگاری ذهن و بدن، دوگانه انگاری ویژگی ها، دوگانه انگاری توصیفی ) و اثر متقابل ( Interaction ) ( تعامل گرایی، همایندگرایی، دوگانه انگاری موازی ) تقسیم بندی کرد. [ ۷]
wiki: دوگانه انگاری