دوچندان

/doCandAn/

مترادف دوچندان: دوبرابر، مضاعف

معنی انگلیسی:
twofold, double, doubly, dual, duplex, duplicate, reduplicate, as much again

لغت نامه دهخدا

دوچندان. [ دُ چ َ ] ( ص مرکب ، ق مرکب ) دومقابل و مضاعف و دوبرابر. ( ناظم الاطباء ). دوچند. دوبرابر. دومقابل. ضعف. مضعوف. مضاعف. ( یادداشت مؤلف ) :
به شبگیر چون ریسمان برشمرد
دوچندان که هر بار بردی ببرد.
فردوسی.
دوچندان که رشتی به روزی برشت
شمارش همی بر زمین برنوشت.
فردوسی.
- دوچندان شدن ؛ دوبرابر شدن. دو چندان گردیدن. تضاعف. مضاعف شدن. ( یادداشت مؤلف ) :
گر بپسندیش دگرسان شود
چشمه آن آب دوچندان شود.
نظامی.
- دوچندان گردیدن یا گشتن ؛ تضعیف. مضاعف کردن. دوبرابر شدن :
دزدی بوسه عجب دزدی پرمنفعتی ست
که اگر باز ستانند دوچندان گردد.
صائب.

فرهنگ فارسی

دو برابر مضاعف .

فرهنگ عمید

دوبرابر.

مترادف ها

reduplicate (صفت)
دو چندان، نسخه دوم

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
واژه ی چندان از ریشه ی واژه ی چند و آن فارسی هست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

دوچنداندوچنداندوچنداندوچنداندوچنداندوچندان
دوبل
دُوچَندانیدن.
دوچنداناندَن.

بپرس