دوورژاک آنتونین. دِوورْژاک، آنتونین (۱۸۴۱ـ۱۹۰۴)(Dvorák, Antonín)
آهنگ ساز چک. موسیقی رمانتیک او دربردارندۀ سنت کلاسیک بتهوون و برامس است و نشان از نفوذ موسیقی محلی چک دارد. ازجمله آثار اوست: نُه سمفونی، پوئم سمفونیک ها، اپراها (ازجمله روسالکا)، آثار کُرال بزرگ، کارناوال و اوورتورهای دیگر، کنسرتوهای ویولن و ویولن سل، موسیقی مجلسی، قطعه های پیانویی، و ترانه ها. آوازۀ بین المللی او با دو دسته رقص های اسلاو (۱۸۷۸ و ۱۸۸۶) آغاز شد. آثاری همچون سمفونی دنیای نو (۱۸۹۳) علاقۀ او به زمینه های موسیقی محلی امریکا، مانند موسیقی سیاه پوستان و سرخ پوستان امریکا را بازمی تاباند. در سال های ۱۸۹۲ـ۱۸۹۵ مدیر کنسرواتوار ملی در نیویورک بود. دوورژاک پسر یک میخانه دار و قصاب روستایی بود. در کودکی فقط موسیقی مردمی و موسیقی کلیسایی ساده به گوشش رسیده بود، اما استعدادهای فوق العاده ای از خود نشان می داد. در ۱۸۵۷ او را به مدرسۀ ارگ در پراگ فرستادند، و دو سال بعد کار آهنگ سازی را شروع کرد، و در یک ارکستر نوازندۀ ویولن شد. بعدها در ارکستر تماشاخانۀ موقت بوهِمی در پراگ، ویولا می نواخت، که از ۱۸۶۲ واگنر و از ۱۸۶۶ اسمتانا آن را رهبری می کردند؛ یازده سال بعد ارگ نواز کلیسای سنت آدالبرت در پراگ شد. در ۱۸۶۵ دورۀ ترانۀ درختان سرو را با تأثیر از عشق ناکامش به شاگرد خود، یوزِفینا سِرماکووا، ساخت. در ۱۸۷۳ با خواهر یوزِفینا، آنا، ازدواج کرد و نخستین ساخته های نظرگیر خود، ازجمله سمفونی سوم، را خلق کرد؛ آثار قبلی او به شدت تحت تأثیر واگنر بودند. طی این دوران ترانه ها، اوورتورها، و سمفونی های زیادی نوشت، و در ۱۸۷۴ اپرای پادشاه و سوخت انداز خود را به روی صحنه برد، که موفقیتی نیافت. همان سال برای نخستین بار جایزۀ آهنگ سازی دولت اتریش را به دست آورد. برامس از اعضای هیئت انتخاب بود، که با دوورژاک دوست شد و او را به سیمروک ناشر معرفی کرد. راپسودی ها و رقص های اسلاو ۱۸۷۸، خصوصیت اساساً ملی گرایانه ای را وارد موسیقی او کردند و انتشار آن ها برای او شهرتی جهانی به همراه آورد. پس از آن دوورژاک کوآرتت می بمل اپوس ۵۱، نخستین کوآرتت از کوآرتت های زهی بزرگ خود، و سمفونی پرقدرت ششم را منتشر کرد؛ در اثر اولی عناصر محلی آشکارا به چشم می خوردند، و در دومی حضور برامس محسوس است. دوورژاک در ۱۸۸۴ برای نخستین بار به انگلستان سفر کرد تا استابات ماتِر خود را در لندن رهبری کند. در ۱۸۹۱ از دانشگاه کیمبریج دکترای افتخاری دریافت کرد، و استاد کنسرواتوار پراگ و در ۱۹۰۱ مدیر آن جا شد. در سال های ۱۸۹۲ـ۱۸۹۵مدیر کنسرواتوار ملی جدید در نیویورک بود. اجرای نخست سمفونی دنیای نو در کارْنِگی هال از بزرگ ترین موفقیت های زندگی حرفه ای او بود. هنگام ساخت کنسرتوی ویولن سل نخستین عشق او، یوزفینا، درگذشت، و قسمت آهستۀ فیناله به یاد او بازگوکنندۀ ترانۀ مورد علاقه اش از مجموعۀ درختان سرو است.
آهنگ ساز چک. موسیقی رمانتیک او دربردارندۀ سنت کلاسیک بتهوون و برامس است و نشان از نفوذ موسیقی محلی چک دارد. ازجمله آثار اوست: نُه سمفونی، پوئم سمفونیک ها، اپراها (ازجمله روسالکا)، آثار کُرال بزرگ، کارناوال و اوورتورهای دیگر، کنسرتوهای ویولن و ویولن سل، موسیقی مجلسی، قطعه های پیانویی، و ترانه ها. آوازۀ بین المللی او با دو دسته رقص های اسلاو (۱۸۷۸ و ۱۸۸۶) آغاز شد. آثاری همچون سمفونی دنیای نو (۱۸۹۳) علاقۀ او به زمینه های موسیقی محلی امریکا، مانند موسیقی سیاه پوستان و سرخ پوستان امریکا را بازمی تاباند. در سال های ۱۸۹۲ـ۱۸۹۵ مدیر کنسرواتوار ملی در نیویورک بود. دوورژاک پسر یک میخانه دار و قصاب روستایی بود. در کودکی فقط موسیقی مردمی و موسیقی کلیسایی ساده به گوشش رسیده بود، اما استعدادهای فوق العاده ای از خود نشان می داد. در ۱۸۵۷ او را به مدرسۀ ارگ در پراگ فرستادند، و دو سال بعد کار آهنگ سازی را شروع کرد، و در یک ارکستر نوازندۀ ویولن شد. بعدها در ارکستر تماشاخانۀ موقت بوهِمی در پراگ، ویولا می نواخت، که از ۱۸۶۲ واگنر و از ۱۸۶۶ اسمتانا آن را رهبری می کردند؛ یازده سال بعد ارگ نواز کلیسای سنت آدالبرت در پراگ شد. در ۱۸۶۵ دورۀ ترانۀ درختان سرو را با تأثیر از عشق ناکامش به شاگرد خود، یوزِفینا سِرماکووا، ساخت. در ۱۸۷۳ با خواهر یوزِفینا، آنا، ازدواج کرد و نخستین ساخته های نظرگیر خود، ازجمله سمفونی سوم، را خلق کرد؛ آثار قبلی او به شدت تحت تأثیر واگنر بودند. طی این دوران ترانه ها، اوورتورها، و سمفونی های زیادی نوشت، و در ۱۸۷۴ اپرای پادشاه و سوخت انداز خود را به روی صحنه برد، که موفقیتی نیافت. همان سال برای نخستین بار جایزۀ آهنگ سازی دولت اتریش را به دست آورد. برامس از اعضای هیئت انتخاب بود، که با دوورژاک دوست شد و او را به سیمروک ناشر معرفی کرد. راپسودی ها و رقص های اسلاو ۱۸۷۸، خصوصیت اساساً ملی گرایانه ای را وارد موسیقی او کردند و انتشار آن ها برای او شهرتی جهانی به همراه آورد. پس از آن دوورژاک کوآرتت می بمل اپوس ۵۱، نخستین کوآرتت از کوآرتت های زهی بزرگ خود، و سمفونی پرقدرت ششم را منتشر کرد؛ در اثر اولی عناصر محلی آشکارا به چشم می خوردند، و در دومی حضور برامس محسوس است. دوورژاک در ۱۸۸۴ برای نخستین بار به انگلستان سفر کرد تا استابات ماتِر خود را در لندن رهبری کند. در ۱۸۹۱ از دانشگاه کیمبریج دکترای افتخاری دریافت کرد، و استاد کنسرواتوار پراگ و در ۱۹۰۱ مدیر آن جا شد. در سال های ۱۸۹۲ـ۱۸۹۵مدیر کنسرواتوار ملی جدید در نیویورک بود. اجرای نخست سمفونی دنیای نو در کارْنِگی هال از بزرگ ترین موفقیت های زندگی حرفه ای او بود. هنگام ساخت کنسرتوی ویولن سل نخستین عشق او، یوزفینا، درگذشت، و قسمت آهستۀ فیناله به یاد او بازگوکنندۀ ترانۀ مورد علاقه اش از مجموعۀ درختان سرو است.
wikijoo: دوورژاک،_آنتونین_(۱۸۴۱ـ۱۹۰۴)