دونگی

/dongi/

معنی انگلیسی:
dutch treat

لغت نامه دهخدا

دونگی. ( اِ ) ناو و قسمی از جهاز کوچک. ( ناظم الاطباء ).

دونگی. ( اِخ ) دومین پادشاه از سلسله پادشاهان محلی که در شهر اور بین النهرین در حدود 2450 ق. م. برقرار شده بود. این پادشاه استعمال تیر و کمان رااز سامی ها اقتباس کرد و از این جهت لشکر او قوی گردید و به فتوحاتی نایل شد. ( ایران باستان ج 1 ص 117 ).

فرهنگ فارسی

ناو و قسمی از جهاز کوچک .

پیشنهاد کاربران

نبوغ - هوشمند - زیرک
قسمتی از جهاز کوچک
من عاشق کره ی جنوبی هستم و حتما هم یک بازیگر کره ای میشم
دونگ را
باهوش ترین دختر

بپرس