�دون هِمَّت� خودش یک جور برچسب منفی ِ جمع وجور است؛ یعنی �کم همت�، �بی اراده�، �بی غیرتِ کاری�. اما این که چرا دقیقاً این شکل را پیدا کرده، ریشه اش از دو بخش می آید:
�دون� در فارسی و عربی یعنی �پست، کم ارزش، پایین تر�.
... [مشاهده متن کامل]
�همّت� یعنی �اراده، بلندپروازی، غیرتِ تلاش�.
ترکیبشان هم مثل دو آجر است که کنار هم چیده شده اند و تبدیل به یک صفت شده:
کسی که �همّتِ بلند� ندارد، می شود �دون همّت�.
از آن کلماتی است که بیشتر از دل ادبیات قدیم آمده. نویسنده های قرن ها قبل عاشق همین تضادهای ظریف بودند: �بلندهمّت� برای آدم های شکوهمند، �دون همّت� برای آدم هایی که سقف آرزوهایشان مثل سقف یک اتاق کوتاه است.
�دون� در فارسی و عربی یعنی �پست، کم ارزش، پایین تر�.
... [مشاهده متن کامل]
�همّت� یعنی �اراده، بلندپروازی، غیرتِ تلاش�.
ترکیبشان هم مثل دو آجر است که کنار هم چیده شده اند و تبدیل به یک صفت شده:
کسی که �همّتِ بلند� ندارد، می شود �دون همّت�.
از آن کلماتی است که بیشتر از دل ادبیات قدیم آمده. نویسنده های قرن ها قبل عاشق همین تضادهای ظریف بودند: �بلندهمّت� برای آدم های شکوهمند، �دون همّت� برای آدم هایی که سقف آرزوهایشان مثل سقف یک اتاق کوتاه است.
دون همتی ؛ صفت دون همت. طغومت. خساست. خست. دنائت. بجل. ( یادداشت مؤلف ) . پست خیالی و پست فطرتی و سفلگی و فرومایگی و ناسپاسی. ( ناظم الاطباء ) . طغامة. طغومة. ( منتهی الارب ) :
بر پی دو نان شوی از پی دون همتی
باز مرادم کنی از سر تردامنی.
خاقانی.
بر پی دو نان شوی از پی دون همتی
باز مرادم کنی از سر تردامنی.
خاقانی.
فرومایه
کوتاه همت
راحت طلبان
پستی و فرومایگی
پست فطرتی، خوار کردن خود
دون همتی
بی ارزشی و بی اعتباری
عبارت است از کمی همت وتلاش از طلب کار های بزرگ وعالی وقناعت نمودن به امور پست وناچیز واین صفت نتیجه ضعف نفس وکم دلی است وضد آن علو همت وطبع است.
کوتاه همت، دارای طبع پست و کوتاه اندیشه
خارکردن خود
اراده ی پست، اراده ی رذیل
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)