دومَندِش: [ اصطلاح در تداول عامه]در ثانی ، دوماً
، دوم اینکه، دوما که ( ( مادر بچه پرید وسط حرفش " اولندش بیچاره سرشون را بخوره . دومندش زمان شما مردت می رفت کار می کرد پول می آورد و تو فقط می زاییدی و می پختی و رفت و روب می کردی . ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 156. ) )
، دوم اینکه، دوما که ( ( مادر بچه پرید وسط حرفش " اولندش بیچاره سرشون را بخوره . دومندش زمان شما مردت می رفت کار می کرد پول می آورد و تو فقط می زاییدی و می پختی و رفت و روب می کردی . ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 156. ) )