دولتشاه

لغت نامه دهخدا

دولتشاه. [ دَ ل َ ] ( اِخ )نام ایل کرد پیشکوه که طایفه ای از حسنوند است. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 63 ). و رجوع به حسنوند شود.

دولتشاه. [ دَ ل َ ] ( اِخ ) ابن علاءالدوله سمرقندی معروف به دولتشاه سمرقندی. او راست : تذکرة الشعراء فارسی که به سال 892 هَ.ق. از آن فارغ شده است. ( یادداشت مؤلف ). از امیرزادگان و رجال قرن نهم هجری بود. پدرش از ندیمان شاهرخ میرزا و خود از مقربان ابوالغازی حسین میرزا و امیرعلیشیر نوایی بود. کتاب معروف وی تذکرةالشّعرا است که در آن شرح حال 105 تن ازشاعران فارسی زبان آمده است. ( فرهنگ فارسی معین ).

دولتشاه. [ دَ ل َ ] ( اِخ ) محمدعلی میرزا متخلص به دولت ( متولد 1203 و متوفای 1237 هَ.ق. ) پسر اول فتحعلیشاه بود. وی حکمران کرمانشاه و سرحد دار عراقین بود و در 1236 هَ.ق. مأمور حمله به خاک عراق شد و در 1237 هَ.ق. بین سرحد و کرمانشاه مرد. وی پدر محمدحسین میرزا حشمت الدوله و طهماسب میرزا مؤیدالدوله و امامقلی میرزا اعتمادالدوله است. ( از فرهنگ فارسی معین ). شاهزاده بلند همت بزرگترین پسر فتحعلیشاه قاجار بود به سال 1203 هَ.ق. در قصبه نوا به دنیا آمد و به سال 1237 هَ.ق. در بازگشت از بغداد درگذشت. او گاهی که از امور مملکت داری فراغت می یافت به سرودن اشعار می پرداخت ، از آن جمله است :
از مرگ کسی تا نشوی خرم و غمگین
کاین ره همه را پیش بود پیش و پس ما.
عمر به پایان رسید یار نشد یار ما
آه ز عمر کم و حسرت بسیار ما
نیست ملامت به ما با همه ناقابلی
شد چو ز راه کرم خواجه خریدار ما
نامه و رو از گناه هر دو سیه گشت آه
گر نکند شستشو دیده خونبار ما.
( از مجمعالفصحاء ج 1 ص 26 ).
و رجوع به فرهنگ سخنوران و مآخذ مندرج در آن شود.، دولت شاه. [ دَ ل َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان پیرتاج شهرستان بیجار. واقع در 24هزارگزی شمال خاوری بیجار. راه آن مالرو است. و در تابستان از سیدان اتومبیل می توان برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

فرهنگ فارسی

محمد علی میرزا متخلص به دولت ( و.۱۲٠۳ - ف .۱۲۳۷ ه. ق . ) پسر اول فتحعلی شاه .وی حکمران کرمانشاه و سرحد دارعراقین بود و در ۱۲۳۶ مامور حمله بخاک عراق شد و در ۱۲۳۷ بین سرحد و کرمانشاه مرد . وی پدر محمد حسین میرزا حشمه الدوله و طهماسب میرزا موید الدوله و امامقلی میرزا عماد الدوله است وی شعر نیز می سرود.

پیشنهاد کاربران

آفرین بر آتش حسنوند چقدر زیبا گفتید با نظر شما موافقم
بله عزیزان هم تبار . ما لک و لک تبار هستیم و لک قومی مستقلی است ، طایفه دولتشاه بزرگترین طایفه و از سرشاخه ها و از سرگُل های ایل بزرگ حسنوند است
...
[مشاهده متن کامل]

لک زیرمجموعه ی هیچ قومی نیست ما هضم هیچ قومی نمی شویم
ما زیرشاخه ی و زیرمجموعه ی ( لُر ) کوچیک نیستیم .
ما لک هستیم و ریشه در عمق تاریخ داریم زبان ما لکی است زبان لکی با ۳۰۰۰۰۰هزار واژه ی مستقل ثبت ملی شده است . سنگ نگاره های غار میرملاس و هومیان کتیبه های بی نظیر و بی مانند بیستون آواهای مور و حوره لکی ادبیات شفاهی فال چلسرو و لاوه لاوه های لکی شعرا و ادبای لک و هزاران آثار ارزشمند دیگر همه و همه اینها نشانگر و بیانگر این است که قوم بزرگ لک و لکستان ریشه تاریخی و اصالت کهن دارد
من به عنوان یک لک تبار به لک بودنم افتخار میکنم .
من لکم مرا با نام نامی لک بخوانید
من لکم لک هضم هیچ قومی نمی شود
نه کُردم نه هم لر نژادم لک است
میان تبارها تبارم تک است
لک بمانید و ماندگار باشید التماس دعا

من یک دولتشاه از شاخه اسکندر ایل بزرگ حسنوند هستم
ما لک زبان و لکستانی هستیم به حسنوند بودن و لک بودن خودمان افتخار میکنیم
درود بر بزرگترین ایل لکستان ایل فرهَ کَلِنگ حسنوند

بپرس