دولتخواهی

/dowlatxAhi/

لغت نامه دهخدا

دولتخواهی. [ دَ / دُو ل َ خوا / خا ] ( حامص مرکب ) صفت دولت خواه. خواهان دولت و نعمت کسی یا کسانی بودن. خیرخواهی و سعادت طلبی. ( یادداشت مؤلف ).نیک خواهی و خیراندیشی. ( ناظم الاطباء ) :
سحرم هاتف می خانه به دولتخواهی
گفت باز آی که دیرینه این درگاهی.
حافظ.
مراسم اخلاص و دولتخواهی ظاهر ساختند. ( حبیب السیر ج 3 ص 352 ). عرایض به واقعه نویس نسبت دارد و مطالبی که در عرض مناصب و غیره امور متعلقه به دولتخواهی عرض می نموده اند هرگاه مقرون به صلاح دولت بوده اعتبار و اعتماد می کرده اند. ( تذکرةالملوک چ دکتر دبیرسیاقی ص 16 ). || طرفداری حکومت. دولت پرستی. طرفدار و پشتیبان دولت و حکومت بودن.

فرهنگ فارسی

نیک خواهی خیر اندیشی .

پیشنهاد کاربران

بپرس