دولاخ

لغت نامه دهخدا

دولاخ. [ دُ / دو ] ( اِ ) غبار و گرد و خاک. ( ناظم الاطباء ). در تداول عامه جنوب خراسان دولَخ گویند.

فرهنگ فارسی

غبار و گرد و خاک .

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی دکتر محمد حسن دوست
ببینیم در زبان سانسکریت آیا زبان های دیگر هستند لینک پایین قرار می دهم
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

دولاخدولاخدولاخ
منابع• https://fa.m.wikipedia.org/wiki/زبان_سانسکریت
از واژگان کهن پارسیک است در شیراز و کلن در استان پارس هنوز هم بکار می رود و بنلادن در چم گرد و خاکی است که در پی باد و یا گذر خودرو یا چیزی پدید آید ویا گذر اسب و دیگر چهارپایان
در فیروزآباد فارس دولاق می گویند
در لحجه خراسانی ( مخصوصا جنوب و مرکز خراسان ) به گرد و خاک دولاخ یا دولَخ گفته می شود.
توی گویش خراسانی شهره مشهد گویند
توز دولاخ میه
پارسی خیلی واژگان مترادف داره
در گویش اردکانی هم به گرد و خاک زیاد، دولَخ می گویند
در اصلاح جاهل ها دولاخ استعاره از سوراخ یعنی مرد یا زن مفعول جنسی و بی ارزش است معادل لاشی