دولا کردن


معنی انگلیسی:
crouch, double, jackknife, to double, to bend, to fold double

مترادف ها

bend (فعل)
منحرف کردن، کوشش کردن، برگشتن، خم شدن، تعظیم کردن، خم کردن، خمیدن، کج کردن، دولا کردن، بذل مساعی کردن

double (فعل)
دولا کردن، دو برابر کردن، مضاعف کردن

double up (فعل)
دولا کردن، دولا شدن

ply (فعل)
دولا کردن، تاه کردن، تردد کردن، رفت و آمد کردن، چند لا کردن

فارسی به عربی

انحناء , ضعف

پیشنهاد کاربران

بپرس